کابل ازدولت اسلامي تاجمهوري اسلامي بخش (2)
« د - نيک پي پور» و« وطن خواه » « د - نيک پي پور» و« وطن خواه »

قصه يي دردانگيزچوروچپاول کابل دردوحاکميت

 

به كشور بي سوادان سردبير اند
هزاران پياده در بست مدير اند
رئيس و آمر د فتر كه بيني
همه از خويش و قوم هاي وزير اند.

 

کابل درحاکميت تنظيمي

 

چه (ده دانا) و (قصر چهلستون ) بود

چه قصري كزهمه قصر ها فزون بود

چنان بر شوكت خود ناز ميكرد

كه ني در فكر جنگ و ني به خون بود.

در اپریل 92 داکترنجیب موافقه نمود تا مطابق پلان سازمان ملل از قدرت کناره گیری نما ید. گروپ های مجاهدین داخل کابل شدند و صبغت الله مجددی را بحیث رئیس جمهورموقت تعیین نمودند. بعد از ختم مد ت دو ماهه مجددی ، ربانی در 28 ماه جون زمام امور را در دست گرفت.  طبق این برنامه در ماه سپتمبر ربانی بحیث رئیس جمهور و گلبد ین حکمتیا ر بحیث صدراعظم تعیین گردیدند. گلبدین نظر به عدا وت ها و رقا بت هائیکه با احمد شاه مسعود داشت وارد کابل نشد. وی مرکز قوماندانی خود را در چهار آسیاب ایجاد کرد و از آن جا جنگ را علیه ربانی و مردم بی دفاع کابل آ غاز کرد .

جنگ های خونین بین گروه های متعدد مجاهدین تا سپتمبر 1994 ادامه داشت. هر بخش کابل و هرگوشه از کشور در تصرف گروپ های مختلف مجاهدین چون جمهوریهای خود مختار قرار گرفت. مردم از مفهوم ملوک ا لطوا ئفی به معنی اصلی آن اگاه شدند. تجاوز به مال جان و نوامیس مردم یکی از دست آورد های درخشان این دوره وحشت بود. ربانی نیز میبایست مطابق آنچه فیصله پشاور نامیده میشد پس از چهار ماه از قدرت کنار می آمد ولی وی با خدعه و نیرنگ شورای حل و عقد را دائر کرد و مد ت زمامداری اش را دو سال تمدید نمود. پس از ختم این مد ت د یگر نمیتوانست شورای دیگر دائر کند ازینرو مد ت ریاست جمهوری اش را تا مدت نا معین توسط قاضی القضاتی که خودش تعیین کرده بود تمدید نمود.

ربانی بر مسند قدرت تکیه زد تا با لا خره در سپتمبر 1996 توسط طالبان از کابل رانده شد. سا حا ت تحت کنترول دولت وی هر روزه محدود تر شده تا اینکه در ماه سپتمبر 2001 یعنی یک ماه قبل از حمله آمریکا به افغانستان ، حدود اربعه دولت جمهوری اسلامی وی صرف به ولایت بدخشان محدود گردیده بود.

هنگامیکه در اثر حملا ت امریکا ، طالبان فراري و قوای جمعيت با حمایت امریکا وارد کابل گردیدند هر چه تمامتر در حفظ قدرت کوشید. وی در چند روز محدودی که بار دوم در ارگ بر مسند قدرت تکیه زد طور نا گهانی به امارات متحده سفر نموده و در آ نجا با مقامات پاکستانی ملا قات نموده و به آ نها اطمینان همکاری داد . وی به شد ت ا ز کنفرانس بن انتقاد نموده و نمی خواست تا از قدرت کنار آ ید. بناچار مطابق فیصله نامه بن وخيانت يونس قانوني که رياست دولت رباني را قرباني بوجي هاي ، دالرمعاونت کرزي، وزارت داخله ، دفا ع وامنيت ملي نموده بود بتاریخ 22 دسمبر 2001 ازکرسي بزيرکشيده شد.

حلاوت و شيريني  پيروزي مجاهدين درکابل اين عمرى کوتاه چون حباب داشت . چرا که در سومين روزاين پيروزى در حالي که شليک هاى شاديانه  تفنگها همچنان ادامه داشت ، به يکباره لوله تفنگ از آ سمان به سوى يکديگر نشانه رفت تا بار ديگر تراژدى خونين جنگ و کشتار و قصه تلخ دربدرى ادامه يابد .

دو رقيب يعني رباني و گلبدين حکمتيار که در کوه ها متوارى بود و به غرش تفنگ دل خوش مي کردند، جنگ با يکديگر را تدارک ديدند و به تدريج ديگر گروه ها و رقبا را نيز در اين جنگ ، کشتار، ويراني و بي سرنوشتي سهيم کردند . حاصل اين ستيز و تضاد جد يد تحميل چهار سال جنگ ، ويراني شهر کابل ،بتهاي باميان و دهها شهر ديگر، کشتا ر ده ها هزار نفر، افزودن برانبوه معلولان و مجروحان و تداوم مهاجرت و ياس و نااميدى بود.

ایالات متحده ازهمان ابتدا حرکت، مجاهدین را حمایت نموده و سیلی ازکمک های مالی خودرا ازطریق اسلام آباد به آدرس آنان سرازیر نمود. اسلام آباد درست به همین دلیل بعد ها به خود حق داد که به عنوان قیم جهاد افغانستان درمورد سرنوشت آن تصمیم گیری کند. پس ازسرازیر شدن امداد های خارجی به سرکردگی آمریکا- به سوی مجاهدین ، افغانستان به محل رقابت جدی دو ابرقدرت جهانی تبدیل شد. مجاهدین با قدرت وصف نا پذیری که کسب کرده بودند دریک خلاء سیا سی قرارگرفتند . حتی عده ای ازرهبران جهادی آرزو داشتند که حکومت جمهوری افغانستان چند صبا حی بیشتر دوام بیاورد. حضورمجاهدین درکابل به دلیل اختلافات فراوان درونی منجر به خلاء قدرت مشروع ودرنتیجه نزاع بی پایان گردید.

پس از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان دولت دكتر نجيب الله كه از سوي شوروي حمايت مي شد نتوانست در برابر فشار دوام بياورد و دولتش در سال 1992 سرنگون . در اين بين اشتباه بزرگ ا مريكا اين بود كه متوجه نبود حمايت از يك گروه نظامي با ايدئولوژي اسلامي افراطي مي تواند افغا نستان را باز هم دچار مشكل كند . در نيروهاي مقاومت دو نوع تفكر وجود داشت يكي تفكر اسلام اعتدال گرا و ديگري تفكر اسلام راديكاليستي و تندرو بود كه در نهايت پيروزي سياسي از آن آنان شد و گروه ملاعمر  برروي كار آمدند . ملت مظلوم افغانستان در اين بين در حالي كه هنوز مدت چنداني از ازادي آنها از دست دولت بيگانه نگذشته بود بار ديگر گرفتار سرابي بنام اسلام افراطي شدند كه در آن ساختار به وحشيانه ترين شكلي با مردم مقابله مي شد و قوانين متحجرانه اي وضع و اجرا مي شد . سرانجام دولت امريكا با نسبت دادن جرم وحمايت از تروريسم  وارد ميدان نبرد گرديد .

اما آمريکا درين لشکرکشي چنان اشتباهاتي را مرتکب شد که اکنون همه راه برويش مسدودگرديده است.

متاسفانه تا كنون هم تئوريسين هاي آمريكايي از جمله برژينسكي  اعتقاد دارند كه براي جلوگيري از نفوذ كمونيسم در كشورهاي جهان سوم لازم است كه از نيروهاي مذهبي حمايت به عمل ايد هر چند كه حمايت از انان سبب پديدار شدن دولتهاي تروريستي در آن منطقه شود .

با ورود مجاهدين به کابل در هشت ثور 1992 ، چورو چپاول دارائي هاي عامه، از جمله موزيم کابل آغاز يافت. هر يک از گروه ها هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آ مد به يغما بردند وآنرا دربازارهاي پاکستان به قيمت ناچيزبفروش رسانيدند. ساختمان و يک تعداد آثارموزيم کابل دراثرجنگ هاي ذات البيني تخريب گرديد. حکومت رباني در ماه مي همان سال، هوتل کابل را جهت نگهداري آثار باقيمانده تاريخي برگزيد و آنچه را که بيست درصد باقيمانده مجموع آثار تاريخي موزيم کابل محسوب ميگرديد بدانجا انتقال داد و تا اشغال کابل توسط طالبان، اين آثاردرين گدام نگهداري ميشد. گروپ هاي مشخص هنگام فراراز کابل درسال 1996 ، بسياري ازين آثار ارزشمند را و بخصوص آنچه درزيرزميني هاي د افغانستان بانک بود با خود برده و بمرور زمان به خارج انتقال دادند و بفروش رسانيدند. پس از فرار رباني از کابل و آمدن طالبان درين شهر، در جملة ديگر فرامين شان يکي هم منع عکس برداري و رسامي از تمام زنده جان چون انسان ، حيوان ، خزنده و پرنده بود. طبق اطلاع مطبوعات ، عدة از طالبان يک تعداد البوم ها و مجسمه هاي مربوط به آرشيف هاي مختلف را که در هوتل کابل ذخيره شده بود خودسرانه تخريب ونابود کردند.

پاليسي رسمي طالبان در مورد حفظ آثار تاريخي مثبت بود. راديو کابل ضمن اطلاعية مردم را مطلع ساخت که آثار فرهنگي و تاريخي مورد حمايت دولت قرار خواهد گرفت و هوشدار داد که تمام کسانيکه آثارموزيم کابل را مورد دستبرد قرارداده اند مطابق شريعت مجازات خواهند شد. درهنگام تصرف کابل توسط طالبان در حدود يازده مجسمة که قابل انتقال به هوتل کابل نبودند کما کان درموزيم کابل واقع دارالامان کابل قرار داشتند. از جملة اين آثار مجسمة کنشکا و بيست و پنج آثار گرانبهاي مربوط معبد کوشان از قرن سوم که از سرخ کوتل در شمال هندو کش بدست آمده بود را شامل بود. در ماه اپريل 1997 ، هنگام تصرف باميان توسط طالبان، يک قوماندان طالب تصميم داشت تا مجسمة بود ا را منفجر نمايد ولي در اثر اعتراضات بين المللي، مقامات عاليرتبه شان در قندهار ظاهرا حمايت شانرا از حفظ و نگهداشت بودا اعلام کردند. ولي مجسمة بودا بتاريخ 13 مارچ 2001 بدستور ملاعمر و باداران پاکستاني او تخريب شد.

اين عمل ضد ملي طالبان مغاير معيار ها و ارزش هاي مدنيت و فرهنگ جهاني بشمار ميرود. اقدام به چنين جنايت غير قابل جبران که بمقصد امحا و نابودي هويت ملي و تاريخي کشور باستاني ما انجام شد، عمل جنايتکارانه بشمار ميرود. اين اقدام ضد منافع ملي افغانستان نتيجة عملکرد رژيمي بود که با حمايت دولت پاکستان بر ملت افغانستان تحميل گرديده بود. در حدود يکهزارو هشتصد سال قبل، کاروانهاي تجارتي زيادي از آسيا و اروپا به قصد مسافرت به چين از افغانستان عبورمينمودند.اين جاده در عصر شاهان کوشاني و بويژه دردورة کنشکا رونق زيادي کسب نمود. شمار زيادي از زائرين چين نيزازين راه عبور ميکردند. آنها به هند يعني جائيکه بودا بيش از دو هزار سال قبل در آنجا متولد گرديده بود سفر ميکردند. زائرين بودائي اول به بلخ مي آمدند و در راه سفر از بلخ به هند عبور ميکردند.

آنها در وسط راه در وادي آرام و زيباي باميان بمنظور استراحت توقف مينمودند. ديري نگذشت که زائرين به اين فکر افتادند که درين منطقه به اعمار معابد بپردازند. در سمت شمال در باميان صخرة مرتفعي قرار دارد که از ريگ و سنگ تشکيل گرديده است ، درهمين نقطه زائرين مغاره هائي براي اقامت شان ساختند. شماري ازين مغاره ها به حجره هائي مبدل شدند که راهبان درآنجا اقامت دائمي گزيدند. در ديگر مغاره ها به انجام مراسم ديني خويش مي پرداختند. به مرور زمان ، بعضي ازين محل هاي مقدس با تصاويراراسته شد. مرکز تجمع اين مجتمعات مذهبي دو مجسمة بودا بود. مجسمة واقع درناحيه شرقي که 38 متر ارتفاع داشت و ارتفاع مجسمه ديگري که درسمت غرب موقعت داشت، 53 متر بود.

اين دو مجسمه بزرگترين مجسمه هاي بودا در جهان بودند و از عجائب جهان بشمار ميروند. رواقها مملو از تصاوير بودا بودند. تصاوير بالائي بوداي بزرگ ، نمايانگر صحنه هائي از بهشت بود. گفته ميشود که يک معبد بودائي در اروزگان نيز وجود داشت که بمرور زمان از بين رفته است. يک صومعة بودائي در گلدرة لوگر وجود داشت که آنهم در سال هاي اخير آسيب ديده است.
منارچکري که در عصرکوشانيان که آئين بودائي در منطقه ترويج گرديد، ساخته شد. اين منار استوانة که داراي 20 متر ارتفاع بود، توسط سنگ ها بنا يافته که بطرز خيلي ماهرانه قطع و تراشيده شده بود. اين صنعت سنگ تراشي گلدار ناميده ميشد. عصر کوشاني ها بخاطر اين صنعت شهرت خاصي داشت. در ماه حمل سال 1377 اين منار مورد اصابت راکت قرار گرفت و بعدا فروريخت. تعداد زيادي از دلالان پاکستاني با حيله و تذويربه يک تعداد قوماندانان محلي پول دادند و آ نها را تشويق کردند تا بخاطر منفعت شخصي وبدست آوردن پول در بعضي نقاط کشور دست به حفرياتي بزنند. از جمله از آي خانم ، هرات ، از نواحي قيصار مربوط ولايت ميمنه، آثار بدست آمده به پول ناچيز خريداري و به پاکستان انتقال داده شد. گفته ميشود که در نواحي قيصار يک حميل بزرگ که داراي دانه هاي بزرگ از الماس و زمرد به وزن 4،5 پوند بدست آمده است و به پاکستانيها به فروش رسانيده شده است.

در قريه للمه ولايت ننگرهار، آثار گرانبهاي تاريخي ما توسط بلدوزر ها و تراکتور هاي پاکستاني به کمک قوماندانان منفعت طلب محلي بيرون کشيده شده و فروخته شد.
با شکست طالبا ن درافغا نستا ن يکبا رديگرمنفعت طلبان ديروزبراريکه قد رت تکيه وا زآزاد ي ، دموکراسي ، تطبيق قا نون و تحکيم پايه هاي دولت نه تنها جلوگيري نموده بلکه با پخش عقايد غير بنيا دگرايي در جامعه شديدآ مخالفت نمودند . با اندوه زياد دولت نيزدرمبارزه با توليد و قاچاق مواد مخدر، حساب دهی ازکمک های جامعه جهانی ، جذب اعضای گروه های مجاهدين در تشکيلات اردو و پوليس ملی و همچنين استخدام آنان در تمامی ادارات دولت در داخل و خارج ، جلوگيری از تبليغات عليه جهاد و مقاومت . اگر این شروط کالبدشکافی گردد قبول آ نها نتیجه ای جزپذیرفتن حاکمیت عده ای خاصی نيست.

اگر مراد ازمجاهدین کسانی است که درراه خدا وبرای دفاع ازتمامیت ارضی افغانستان جنگیده اند ، تمام مردم افغانستان مجاهد به حساب می آیند . حتی آنانی که مستقیما درنبرد حضورنداشته اند. این مردم بوده اند که شهید داده اند، مجروح شده اند. مردم کشته شده اند و کشته اند اما اینک عده ای خاص می خواهند به جای همه مردم امتیازات جهاد مردم را به نام خود ثبت کنند.

آنهم کسانی که هیچ نقشی درجهاد واقعی مردم نداشته اند. تقسیم مردم به دوگروه مجاهد و غیرمجاهد هم دقیقا یک کارسیاسی با هدف بهره برداری ازرشادت مردم است. ازمنظردیگر باید گفت که با چه برهانی اینک رهبران جهادی می خواهند برای جهاد خود حق خواهی کنند. اصولا این دیدگاه که می خواهند مجاهدین به صورت یک طبقه مشخص ازحقوق خاصی برخوردارباشند دارای ضعف های حقوقی و منطقی می باشد. مگر مجاهدین ، جهادشان به خاطرگرفتن امتیازات ویژه بوده است که اینک برسرتقسیم ارث ومیراث ، عده ای به نام مجاهد، دندان های شان را تیز کرده اند. اگر کسی دربرابردشمن خارجی یا داخلی جنگیده است اکنون نمی تواند تحت هیچ منطقی حق ویژه ای را خواستارشود. حفظ ارزش های جهادی نیز بهانه زیبایی است که همان عده ای مشخص ازآن می خواهند سوء استفاده کنند.

 


April 13th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات